شهری که هنوز هم شهر قصه است 2 - اینجا از هرکی بپرسی کی خره؟ بِت میگه خر خودتی...

.

شهر قصه - بعد از کندن دندانِ سالمِ فیل: 

"خر: مام بریم دنبال کار خودمون. راستی گوش کن چی میگم. اگه عشقت کشید، یه سری به ما بزن. میدونی آدرس چاکرت کجاست؟ 

فیل: بله قربان... میدونم. 

میمون: یادتم رفت عیب نداره. اینجا از هرکی بپرسی کی خره؟ بِت میگه خر خودتی!"... 

*** 

شاید یکی از دلایلی که شهرمان هنوز هم شهرِ قصه است همین باشد. اینکه اکثرِ ما احتمالِ خر بودنِ هرکسی را میدهیم جز خودمان. حتی در خلوتمان هم گردن نمیگیریم که در زندگیمان گاههایی هم بوده که دندانِ سالمی را اشتباهی از بیخ درآورده باشیم...اینجوری میشود که اگر دیربجنبیم باقیِ دندانهایِ سالممان هم یکی یکی بدست خودمان یا باقیِ شخصیتهای شهرقصه ی زندگیمان کنده میشود و آخرش میشویم یک مشت بیدندان که نه توانِ ادای حرفهای خودمان را داریم نه قدرتِ جویدنِ حرفهای همدیگر... هضمشان پیشکش... 

.

نظرات 58 + ارسال نظر
محبوبه() جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:31

چند روزه خیلیدتو فکرتم... خوبی؟؟ روزگار بر وفق مراده؟

ممنون محبوبه جان... خوب که نه. خیلی بد هم نه! معمولی. صرفا روزها رو شب میکنم. فاز روزشمار پروژه های شهرداری برای تموم شدن کار!... شما خوبی؟

محبوبه(سایبان) جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:33

میخواستم این سایبان رو به اسم اضافه کنم که ییهو ارسال شد .

:)

آوا چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 14:50

وقتی کامنتت رو دیدم توی پست دل آرام بانو
توی هفتگ......از ذوقم دوییدم اومدم اینجا
دلم تنگ شد بسی برای تمام دستخط
و نگاشته هایت.......هرجاهستی
سلامت و دلشاد باشی حمید
خان جان مهربان ما.....
یاحق...

ارادت داریم آوا جان. همیشه محبت داشتی. شما هم سلامت باشی و دلشاد

محبوبه پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 16:35 http://sayeban.blogfa.com

من هنوز فکر میکنم یه روز برمیگردی اینجا و دوباره مینویسی...

نمیدونم. خودم که بعید میدونم!

پرند سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 15:04

یهو بی مقدمه یاد ابر چند ضلعیت افتادم!
یاد اون پستی که به من تقدیم کردی!!
واه! چه از خود مچکر! میبینی تو رو خدا؟!
امیدوارم خوب باشی...

یادش بخیر...
ممنون. منم همینطور :)

فرشته یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 15:39

سلام..

دومان یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:15 http://sly.blogfa.com

سلام آقا حمید
چند روز پیش اتفاقی مطلبی خوندم از کانال تلگرام بابک اسحاقی و ذهنم رفت به سالهای وبلاگنویسی و یاد شما افتادم، اومدم ببینم اینجا چه خبر هست و اینکه شما یا آقا محسن کانال تلگرام ندارید یا جای دیگه ای نمینویسید؟
امیدوارم هر جا که هستید خوب باشید و سلامت.

سلام. خیلی مخلصیم. دم شما گرم. نه من جایی نمینویسم. صرفا سالی دو سه بار به اینجا سر میزنم ببینم کسی اومده یا نه! محسن فیسبوک هست. با همین اسم محسن باقرلو. یه کانال تلگرام هم داره با اسم ololon . که معمولا از مطالب دیگران میذاره. ممنون از حالپرسیت. منم برات حال خوب آرزو میکنم : )

گلپونه چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 00:43 http://www.divareagory.blogfa.com

واااای نکنه تو حمید سلیمی ؟؟؟؟؟؟؟؟

شرمنده که اونی که شما گفتید نیستم. من یه حمید باقرلوی ساده هستم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد